ارسال پاسخ
تعداد بازدید 906
نویسنده پیام
asheq آفلاین


ارسال‌ها : 279
عضویت: 30 /9 /1391
سن: 17
تعداد اخطار: 1
تشکرها : 37
تشکر شده : 106
دختران زیبا در مهمانی و بازاریابی!!(طنز)
در دانشگاه ساوه ، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاریابی به دانشجویان خود بود:

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی مستقیم

* شما در یک مهمانی به همراه دوستانتون ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله یکی از دوستاتون میره پیش دختره ،به شما اشاره می کنه و می گه : " اون پسر ثروتمندیه ، باهاش ازدواج کن" ، به این می گن تبلیغات

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و شماره تلفنش رو می گیرین ، فردا باهاش تماس می گیرین و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، به این میگن بازاریابی تلفنی

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله کراواتتون رو مرتب می کنین و میرین پیشش ، اون رو به یک نوشیدنی دعوت می کنیین ، وقتی کیفش می افته براش از روی زمین بلند می کنین ، در آخر هم براش درب ماشین رو باز می کنین و اون رو به یک سواری کوتاه دعوت می کنین و میگین : " در هر حال ،من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این میگن روابط عمومی

*شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین که داره به سمت شما میاد و میگه : "شما پسر ثروتمندی هستی ، با من ازدواج می کنی؟" ، به این می گن شناسایی علامت تجاری شما توسط مشتری

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، بلافاصله اون هم یک سیلی جانانه نثار شما می کنه ، به این میگن پس زدگی توسط مشتری

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، بلافاصله میرین پیشش و می گین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفی می کنه ، به این می گن شکاف بین عرضه و تقاضا

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که حرفی بزنین ، شخص دیگه ای پیدا می شه و به دختره میگه : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" به این میگن از بین رفتن سهم توسط رقبا

* شما در یک مهمانی ، یک دختر بسیار زیبا رو می بینین و ازش خوشتون میاد ، ولی قبل از این که بگین : "من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن" ، همسرتون پیداش میشه ، به این میگن منع ورود به بازار

* شما در يک مهماني ، يک دخترِ بسيار زيبا رو می بينيد و ازش خوش تون مي آد. سعي مي کنيد به ش کم محلي کنيد تا از شما خوش اش بياد، اون هم فمينيست از آب در مي آد و برايِ در اومدنِ چشِ شما دستِ دوست تون رو مي گيره و با هم مي رن سان فرانسيسکو. به اين مي گن اشتباهِ استراتژيک در بازاريابي.

* شما در يک مهماني ، يک دخترِ بسيار زيبا رو می بينيد و ازش خوش تون مي آد. جلو مي ريد و مؤدبانه يه يه شاخه گلِ سرخ به ش مي ديد و مي گيد: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»، اما اون گل رو توي سرتون مي زنه، چون شديداً استقلاليه. به اين مي گن اشتباهِ تاکتيکي در بازاريابي.

* شما در يک مهماني ، يک دخترِ بسيار زيبا رو می بينيد و ازش خوش تون مي آد. جلو مي ريد و مي گيد: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛همون لحظه یه دختر دیگه که قبلا با همین کلمات گولش زده بودید سروکلش پیدا می شه و رسواتون میکنه به این میگن تاثیرسوء سابقه در بازار.

*شما در يک مهماني ، يک دخترِ بسيار زيبا رو می بينيد و ازش خوش تون مي آد. جلو مي ريد و مي گيد: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛همون لحظه پاتون میره روی پوست موز و جلوی طرف ولو می شید به این میگن ضایع شدگی مفرط یا فقدان ثبات در بازار.

*شما در يک مهماني ، يک دخترِ بسيار زيبا رو می بينيد و ازش خوش تون مي آد. جلو مي ريد و می خواهید بگید: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ که یک هو یک دختر زیباتر از اون رو پشت سرش می بینید فورا مسیر رو عوض می کنید و به سمت دختر جدید می رید. به این میگن چشم چرانی، نه ببخشید تحلیل لحظه به لحظه بازار.

* شما در يک مهماني ، يک دخترِ بسيار زيبا رو می بينيد و ازش خوش تون مي آد. جلو مي ريد و مي گيد: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ اونهم با شعف خاصی برمی گرده و لبخند می زنه ، شما که بادیدن چهره 60 ساله اون به اشتباه خودتون پی بردید سرخ و سفید شده و مجبورید برای رهایی آسمون ریسمون ببافیدبه این میگن بدبیاری یا خطای بازار

* شما در يک مهماني ، يک دخترِ بسيار زيبا رو می بينيد و ازش خوش تون مي آد. به جايِ اين که جلو بريد و بگيد: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ به مادرتون مي گيد که با مادرش تماس بگيره و قرار خواستگاري رو بذاره. به اين مي گن بازاريابي سنتي.

* شما در يک مهماني ، يک دخترِ بسيار زيبا رو می بينيد و ازش خوش تون مي آد. جلو مي ريد و مي گيد: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن»؛ اون هم با دوست اش صحبت مي کنه و در موردِ شما توضيح مي ده و شما با هردوي اونا ازدواج مي کنيد. به اين مي گن بازاريابي دهان به دهان!

* شما در يک مهماني ، دخترِهای بسيار زيبایِ فراوانی رو می بينيد و ازشون خوش تون مي آد. سرگردان می شید که جلو کدوم بريد و بگيد: «من پسر ثروتمندی هستم ، با من ازدواج کن بعد ما می تونیم با هم بیش از دوبچه داشته باشیم»؛ به این میگن فقدان استراتژی در بازار

امضای کاربر :
دوشنبه 11 دی 1391 - 13:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از asheq به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: Sohrab & flora & elyas &
mobin آفلاین



ارسال‌ها : 776
عضویت: 3 /10 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 18
تعداد اخطار: 1

تشکر شده : 138
دختران زیبا در مهمانی و بازاریابی!!(طنز)
merc

امضای کاربر :


عزیــزم چه زیبـا اجـــرا میکنـی ...
خط به خط تمام گفته هایم را...
خواسته هایم را...
امــــــــــا...
امـــــا ... برای دیگری
[align=center]
[b][size=x-small]ღ گفت : پای رفتن نـدارم ، راست می گفت !!! بـــا ســر
دوشنبه 11 دی 1391 - 14:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
7777 آفلاین



ارسال‌ها : 19
عضویت: 22 /8 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 23
تشکرها : 3
تشکر شده : 4
دختران زیبا در مهمانی و بازاریابی!!(طنز)
اول به سنت نگاه کن بعد موضوع انتخاب کن عزیزم ازدواج مقوله بزرگیه

یکشنبه 17 دی 1391 - 11:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
asheq آفلاین



ارسال‌ها : 279
عضویت: 30 /9 /1391
سن: 17
تعداد اخطار: 1
تشکرها : 37
تشکر شده : 106
دختران زیبا در مهمانی و بازاریابی!!(طنز)
واسه من که فرق نمیکنه 7777.چرا به سنم نگاکنم؟

امضای کاربر :
یکشنبه 17 دی 1391 - 15:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
7777 آفلاین



ارسال‌ها : 19
عضویت: 22 /8 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 23
تشکرها : 3
تشکر شده : 4
دختران زیبا در مهمانی و بازاریابی!!(طنز)
واسه اینکه ادم عاشق از بازار یابی حرف نمیزنه احساس داشته باش

دوشنبه 18 دی 1391 - 14:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 7777 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elyas /
mobin آفلاین



ارسال‌ها : 776
عضویت: 3 /10 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 18
تعداد اخطار: 1

تشکر شده : 138
دختران زیبا در مهمانی و بازاریابی!!(طنز)

امضای کاربر :


عزیــزم چه زیبـا اجـــرا میکنـی ...
خط به خط تمام گفته هایم را...
خواسته هایم را...
امــــــــــا...
امـــــا ... برای دیگری
[align=center]
[b][size=x-small]ღ گفت : پای رفتن نـدارم ، راست می گفت !!! بـــا ســر
یکشنبه 24 دی 1391 - 11:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elyas آفلاین



ارسال‌ها : 136
عضویت: 2 /11 /1391
محل زندگی: مشهد
شناسه یاهو: [email protected]
تشکرها : 80
تشکر شده : 7
دختران زیبا در مهمانی و بازاریابی!!(طنز)
جالب بود مرسی


دوشنبه 02 بهمن 1391 - 21:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
7777 آفلاین



ارسال‌ها : 19
عضویت: 22 /8 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 23
تشکرها : 3
تشکر شده : 4



دوشنبه 30 بهمن 1391 - 17:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :